ّ
لوکس بلاگ
موضوعات آخرین نظرات بچه ها آخرین نطرات![]() پاسخ:سلام عزیزم عاشقان ماه، ملکه هفت روزه، ملکه کی ، نقاشی مهتاب روی ابرها. ملکه اهنین - 1400/6/2 ![]() پاسخ:ممنون از شما - 1400/6/2 ![]() حتما ی خبر از خودت بهم بده عزیزم پاسخ:سلام عزیزم قربون خانمی خوبم زیاد دیگه به وبلاگ سر نمی زنم مثل خونۀ ارواج شده فدات خانمی هستم سرم شلوغه کتابامه - 1400/5/17 ![]() به نظر منم این سریال دوست داشتنی خیلی خوبه من همه ی قسمت هاش رو در شبکه ی ۵ نگاه میکنم حتی شده تا نصفه شب بیدار میمونم تا ببینم و هر شب لحظه شماری میکنم ساعت ۱۱ بشه (یعنی در این حد فیلمش رو دوست دارم) ممنون ازکارگردان و بازیگران و تهیه کننده ی این فیلم. بهراد ایمانی ۱۲ ساله از تهران پاسخ:سلام اقا بهراد خوشحالم دوستش داری و ممنون از نظرت - 1400/5/4 ![]() من به تازگی دوباره زایمان کردم این یکی هم پسره مشغول اینم خخخخخ پاسخ:سلام نرگس جان ای جانم مبارک باشه به سلامتی. من که کلا از فاز سریال فعلا بیرون اومدم . یه مدت رفتم سراغ کتاب و یه مدت سراغ سریال باقی ملل. خوشحال شدم عزیزم. قدمش با روزی و با برکت - 1400/3/25 ![]() پاسخ: دقیقا همینه. داستان پررنگی که نداشت همین دو تا پسر بچه داستان رو کشوندن تا پایان. من که تا بهم رسیدن ذوقم پرید. اما بازم به عشق شخصیت اصلی ادامه دادم. ممنون از نظرت - 1400/3/10 ![]() سریال موشو دیدی؟رکورد لایک رو در پرومویز شکونده من که بشدت خوشم اومد عالی بودو کلا پشم ریزان حتما ببینش اگه ندیدی منظر نقدت هستم پاسخ:سلام نرگس گلی کجایی دختر دلم برات تنگ شده بود. نه ندیدم خیلی وقته اصلا سراغ سریال نیومدم. اخرین سریالی که دیدم بریجرتون ها بود که دوست داشتم حالا دارم کتاب می خونم. باشه دیدم حتما ممنون از محبتت . - 1400/3/8 ![]() تمام و کمال موافقم...در کل برای اوقات فراقت خوبه ولی با توجه ب نمرش انتظار بیشتری داشتم پاسخ:وای اقا سید شمایید؟ چقدر خوشحال شدم از نظرتون. کجایید ؟ چه می کنید؟ خیلی وقته خبری ازتون نداشتیم. خوشحالم هنوز تو این حیطه هستید. من که خیلی وقته از کره اومدم بیرون رفتم سراغ کشورهای دیگه. تو این مدت کلی اتفاق افتاد و همه چی تغیر کرد. وای یه لحظه پیغامتون رو دیدم یاد گذشته ها افتادم. بله سریال خوبی بود. من با پایانش مشکل داشتم و مقدمه چینی زیادش. ممنون از نظرتون - 1400/2/25 ![]() پاسخ: من خودم ندیدم اما از من میشنوی اگه مطرح نیست و کمتر کسی سریال رو دیده ریسک نکن. اگر هم میخوای ببینی دو سه قسمت اول باید اگه راضی بودی بقیه اش رو بگیر من اولین سریالی که از بوگوم یادمه یه سریال جنگی بود که به عنوان برادر شخصیت اصلی بازی کرده بود فکر کنم ماسک بود - 1399/12/27![]() پاسخ: بذار یه تیتر می زنم اضافه می کنم کاری نداره - 1399/12/25 |
سلام ..از این به بعد سعی میکنم روزهای یکشنبه رو مخصوص گزارش هفتگی بذارم که هم شما برنامه رو بدونید هم سریالها رو هم تلمبار نشه ومن همه چیز رو یادم بره .. اول از همه اقا شهاب تو اینستا یه صفحه دارن برای معرفی سریالها وبازیگرها ..دوست داشتید فالو کنید .. koreanactore3562 مدافع .. خب کمی نظرم عوض شد ..نسبت به دو قسمت اول پیشرفت خیلی چشم گیری تو این هفته داشته ..روندش برام جذاب تر شده ..هرچند جمع شدن عالم وادم از دوست وآشنا وبرادر زن گرفته تا پلیس ونگهبان برای گناه کار نشون دادن دادستان بیش ازحد اغراق امیزه ..حداقل توقع داشتم حرفه ای تراین قسمت ها رو با دلیل وبرهان نشون میدادن ...نوشتن همچین سناریویی اسونه اما دلیل وبرهان اوردن برای تک به تک این اتفاقات سخته که نویسنده خوش خیالانه ازهمه اشون تا اینجا فاکتور گرفته .. یعنی محض رضای خدا یه نفر به جز این وکیل دم دستی نیست که بخواد بی گناهی این شخص رو ثابت کنه ...بازهم غلو .. جالب اینجاست که دوست وآشنا هم نمیخوان بیگناهیشو اثبات کنن ..عجیب نیست .نویسنده کجای کاری ..؟باید دلیل بیاری ..یه دلیل قانع کننده مخصوصا بعد از دیدن قسمتی که مجرم رومیارن تا صحنه ی قتل رو بازسازی کنن ..تا اینجای کار که فقط نشون داده دادستان یه چمدون بیرون برده ..لاللعجب .. برادرزنش که یه عمره این ادم رو میشناسه ..چرا باید به همین راحتی قبول کنه ..منتظرم نویسنده! ...منتظر ومنتظر تا مچتو بگیرم ..باید وحتما یه دلیل قانع کننده بهم نشون بدی که عالم وادم این ادم رو گناهکار میدونن .. شاید بگید این همه موشکافی من برای چیه ..سریالهایی حنایی باید منطق محکمی پشت سرشون داشته باشن ..من به شخصه نمیتونم سریالهایی با غلو بیش از حد که منطق رو زیر سوال میبرن قبول کنم ..اگرچه غلو جزء جدایی ناپذیر سریالهای کره ایه ..ولی نمیشه که نویسنده خوش خوشان بیاد همه چیز رو برحسب فکر خودش بدون دلیل واضح جلو ببره وبعد هم همه به به وچه چه کنن .. دومین مورد ..همسر رئیس ..منظورم از رئیس همون براد دو قلو رو میگم .. تو پرانتز یه خاطره ی جالب از زندگی شخصی خودم بگم .. همسرمن وبرادرش دوقلو هستن ..چهارده سال پیش ما تازه نامزد کرده بودیم وروز عروسی برادر شوهرم بود جالب اینجا بود که همسر منو به جای اقا داماد می دیدن وبهش تبریک میگن ..که به پای هم پیر بشین ..با اینکه سرتا به پا لباس متفاوت پوشیده بودن اما بازهم شباهتشون بی نهایته .جوری که یه بار عموی من برادر شوهرم رو تو خیابون دیده بود احوال من وبچه ها رو از اون بنده خدا پرسیده بود ...اما اصل مطلب اینه من وبچه ها واعضای خونواده محاله که این دو نفر رو با هم اشتباه بگیریم .. حالا حرفم اینه ..اعضای خونواده .. به نظر من دادستان برای اثبات حرفش اول ازهمه باید ..باید ...باید به سراغ خونواده ی شخص بره ..چون قاعدتا هیچ مادری ..هیچ پدری ..هیچ زنی نیست که همسرش وپسرشو رو نشناسه ..اینها بهترین افراد برای تایید حرف دادستان بودن ..اگه دادستان میومد جلو وکاری نمیتونست انجام بده اونوقت میرفت مدرک جمع کنه .. نکته ی سوم که باعث شد قسمت چهارم برای من یه نفر جالب بشه .. من کلا از چند تا اجوشی تو سریالهای کره ای خوشم میاد ..جوری که هروقت میبینمشون نیشم باز میشه ..اولیش همین الان تو سریال نه گمشده نقش رئیس کمپانی رو بازی میکنه ..با اون موهای فرفریش اصلا دیدن صورتش هم برای من شادی اوره .. دومین شخص همین اقای چول شیک که دادستان انداختتش زندان ..که الان دیوار به دیوار سلول انفرادی بود ..یعنی میبینمش روحم به پرواز درمیاد ..مخصوصا تو همیچین نقش های بامزه ای ..قسمت اول که دیدمش کلی خوش خوشانم شد ..هرچند که این اقا استعداد بالقوه ای داره وجالب اینجاست که هم نقش مثبت هم نقش منفی وادم های خلاف کار وطماع رو خیلی عالی بازی میکنه .. سریالهایی مثل نسل خورشید ..امپایرس کی ..بازی دروغین نمونه های بازی خوب این اقاست ..به لیست کارهاش نگاه بندازید ..خیلی ادم پرکاری بوده تا حالا .. که امیدوارم حداقل یه جایزه ی درست وحسابی به خاطر این تنوع کثیر نقش وبازی دریافت کنه .. رئیس کیم دراپ شد ..اگر کسی ادامه داد وبه نظرش روند خوبی داشت بگه تا ادامه بدم .. من فقط تونستم یه قسمت ببینم ..با اینکه بازی شخصیت اول مرد من رو شدیدا یاد تم دل نشین گونگ شیم زیبا وحال وهوای قشنگش انداخت اما نتونستم ادامه بدم ..با اینکه قسمت دوم رو هم پلی کردم اما وسطش موندم ..بعد هم اونقدر سریال جدید اومده که گفتم چه کاریه میرم سراغ یه سریال بهتر ..وازاونجایی که تجربه بهم ثابت کرده عمدتا دیگه به سراغ سریالهای رها شده ام نمیرم ..پس جزو دراپی هامه .. رئیس درونگرا .. این هفته پخش نشد گویا اونقدر فشارها به خاطر بازی زن بازیگر وروند وریتم کار زیاد بوده که نویسنده دو قسمت این هفته رو دور انداخته ودوباره بازنویسی وادیت کردن ..به هرحال به امید هرچه بهتر شدن این سریال که من واقعا دوستش دارم .. تو یکی از سایتها یه نظر سنجی گذاشته بودن کدوم سریال درحال پخش رودوست دارید .. هوارانگ با یه اختلاف خیلی چشم گیر اولین گزینه بود ..تقریبا 60 درصد بعدی رئیس درونگرا ..سیزده درصد مدافع ..هفت درصد .. امتحان الهی ..قسمت دوم ..این قسمت راجع به مرگ عجیب ایدلیه که وسط تهیه ی موزیک ویدئوش فوت میکنه ..از اول میدونستم که با این بازیگرها وتیپ کار ..خیلی کار چشمگیر ومرموزی نیست ..اما همچنان برای منی که از پونده های جنایی خوشم میاد سریال متوسط رو به بالای هست .. هوارانگ ...نویسنده همچنان خوابه ..ماها رو هم داره خواب میبره .چقدر میتونه ریتم یه سریال کند باشه ..قسمتی که قرار شد شاهزاده وهوارانگ ها با هم به سفر برن ..پیش خودم گفتم دمش گرم بالاخره نویسنده یه ایده ی جالب رو کرد ....قراره چندفقره ایمداد ونیجات ..چند تا لاو تو لاو وچند مدل مختلف گم شدن تو راه وجنگل وخوابیدن تو جنگل واز این ایده های عاشقانه ی خفن ببینیم .. بعد چی شد ..هیچی ..نویسنده استاد به گند کشیدن ایده هاست ..یعنی کره ای ها ید طولانی ای دراینکار دارن اما این نویسنده دیگه اخرشونه ..باید بهش زرشک طلایی داد .. تنها چیزی که تا حالا خوب روایت کرده زندگی پادشاه ..اینکه داره درکنار هوارانگ ها به ادم دیگه ای تبدیل میشه واز اون استعداد بالقوه اش استفاده میکنن ..باز خداروشکر که اخر قسمت چهارده اندکی نسیم و وزش صبحگاهی رو شاهد بودیم وانشالله هفته ی دیگه اگه خدا بخواد وزلزله وبلای اسمونی نیاد حال نویسنده هم خوب باشه قسمت های خوب ومهیجی رو ببینیم .. القصه ..چند تا نکته .. اول اینکه جدای اینکه من از دست ارو شاکی هستم که چه راحت تو قصر شد ورفت میکنه ..دوستمون خانوم شاد هم اشاره کردن از دست اَبوی گرامی آرو خانم هم شاکی هستن که گیریم دختره خرفت ..باباهه چرا دخترش رو بین یه گله پسر ول کرده ..بعد هم هرازچند گاه یه بار میاد مچ ملکه روبه هوای نبض گرفتن میگیره ویادش میوفته که ای داد بیداد من میخواستم انتقام بگیرم ..جدای اون اصلا شما بگو دریغ از یه ارزن محبت ..هیچ جوره رابطه ی پدری ودختری رو نمیشه حس کرد ..اینها رو من نمیگم ها دختر شاد گفت ..که صد درصد موافقم اصولا با اینکه من از بازی این اقا خیلی خوشم میاد ..ولی به نظرم از اون جور بازیگرهاست که فقط باید نقش منفی بازی کنه ..عاشقانه به کارش نمیاد ..سر سریال دوباره بیست سالگی هم همین طور بود ..من هیچ جوره محبت هاش رو به زنه قبول نمیکردم .. یه مورد دیگه که اقا امیر اشاره کردن ..این بود که قرار بود تو این گروه هوارانگ تمرین های سخت ومشقت بار به این اقایون بدن تا به اصطلاح زبده بشن ورزیده بشن ..ولی به جز ول گشتن وتو سروکله ی هم زدن واب بازی کردن سووون وو وچونا ودیت گذاشتن این دوتا با آرو خانم ...هیچ چیززیادی عایدمون نشد .وسط کاردو تا دونه کار رزمی هم نشون دادن که بیشتر به درد قرتی بازیشون برای جشن هوارانگ میخورد نه زبده کردن نیروهای هوارانگ ..حالا به قول اقا امیر ..این چفت وشل ها روبا شاهزاده کجا فرستادن نه گمشده .. خب سیر وروند بهتر شده ..اما چرا یه دفعه ای اینقدر تحول ..نویسنده هرکارت ومعمایی که تو دست داشت رو رو کرد ..چرا ..؟حالا میخواد با چی اینها رو جلو ببره ..؟با طریقه ی زنده موندنشون ..؟؟ اخه نه یکی نه دو تا ..نود درصد معماها حل شد .. این برادر سوهی هست ..اقای دادستان ..اقا عجب شخصیت کاریزمایی داره ..یعنی بین همه ی بازیگرها من فقط از همین یه دونه شخصیت خوشم میاد ..ویه چیزی ذهنمو مشغول کرده ..نمیدونم چرا نویسنده همچین سناریویی براش نوشته ..چرا برادر سوهیه ..چرا نامزدش نیست ..؟یا حتی یه عاشق قدیمی که از کوچیکی ساپورتش کرده ..این هجم از غم وناراحتی برای خواهرش یکم برای من ثقیله ..ترجیح میدادم این علاقه عاشقانه باشه تا خیلی بهتر تعبیر بشه ..اصلا چرا نباید رابطه ی عاشق ومعشوق با سوهی داشته باشه ..نکنه قراره بعدها این اقا به هوای حمایت از بونگ ری رقیب عشقی جون اوه بشه ..؟ یعنی من با همچین ذره بینی سریال میبینم ..ولی جدای شوخی یه سری چیزها که ذهنم رو مشغول میکنه نمیتونم به این راحتی بگذرم ..بعد میام با شما درمیون میذارم .. وسریال اخر ..شورشی .. اونهایی که پینوکیو رو درزمان پخش میدیدن همه مثل من بودن ..اصلا دلشون نمیومد داداش پسره همچین شخصیتی داشته باشه ..یعنی من تا لحظه ی اخر هم منتظر بودم یه نفر بیاد بگه این پسر ادم درستیه وبه اشتباه متهم شده از بس خون دل براش خورید م..این سریال رو دقیقا وفقط به خاطر همین اقا شروع کردم ..از دو تا زنها خوشم نمیاد ..اما از اون پادشاه هم خوشم میاد .. فعلا تا اینجای کار داستان راجع به پسر قدرتمندیه که اگرچون یه برده زاده است باید قدرتش رو مخفی نگه داره وپدرش به هرروشی متوسل شده تا بتونه پسرش رو نجات بده این دو قسمت خیلی ساده ومعمولی بود ..چیز زیادی هم نداشت ..باید دید بعدا چی میشه .. کلا برخلاف چند ماه پیش که مدام هیجان برای دیدن سریالها داشتم الان اصلا پیش نمیرم ..یه لیست بلند بالا دانلود شده دارم اما هیچی به هیچی ..سایمدانگ هم چهار قسمت گرفتم که مونده ..سریال شین مین اه هم منتظرم زیرنویس دوم بیاد با هم ببینم ..امید است که روند ها بهتر بشه ..من کم کم دارم انگیزه ام رو از دست میدم ..هیچ کدوم از سریالها اون چیزی که به نظرم میرسید نشد .. تا هفته ی دیگه خوش باشید .. تعداد بازدید از این مطلب: 292
سلام ..گزارش هفتگی امروز شامل سریالهای هوارانگ .. مدافع ..وویس ...رئیس درونگرا وخلاصه ی سریال چینی ملکه ی جذب هست .. این هفته روند سریالها معمولی بود وتقریبا..به جز سریالی که در پس زمینه شروع کردم حرفی برای گفتن نداشتم..اما برای هرکدوم درحد دو سه خط برای خالی نبودن عریضه نوشتم .. وویس ووی هرچی بگم کم گفتم ..چقدر این سریال راحت متونه منو اقناع کنه ..چقدر صحنه ی مرگ زن خوب دراومده بود یاد فیلم هفت گناه کبیره ی براد پیت افتادم ..که قبلا یه کوچولو راجع بهش صحبت کرده بودم .. فقط امیدوارم درانتهای داستان یه توضیح منطقی کامل برای قاتل داده بشه ..اینکه کی هست وچجوریه که تو همه ی پرونده های ادم ربایی که به گروه گلدن تایم داده میشه دست داره ..مگه میشه ..تو همه ی پروند ه ها اخه ..؟؟ اینکه به زن گفت من بهت شانس دوباره دادم ..خب این شخص کی میتونه باشه که از گنده لات هایی که جونگ هیوک دخلشون رو اورده بیشتر میدونه .. وبازهم مشکل اون گوی مسخره .. مدافع خیلی خیلی خیلی بهتر شد ..اعتراف میکنم مسائلی رو شد که ذهنیتم رو پنجاه درصد تغیر داد ..اما متاسفانه نویسنده خیلی اشکالات کوچیک جدای از معمای سریال داره ..انگار دیلی داره ..تاخیر درتوضیح مسائل .. مثلا مین هو رو اول سریال چه جوری به بیننده شناسوند ؟..اینکه یه ادم مشکل داره که زنه رو با چوب گلف کشت ..خب این ادم نباید حداقل تو این چند ماه چند نمونه دیگه از خشمش رو نشون میداد ..بالاخره ادمیه که کنترل خشم نداره نمیتونه مثل یه ادم معمولی زندگی کنه ..تازه نویسنده بعد از هفت قسمت یادش افتاد این هفته معشوقه ی سابق رو بکشه که داستان مثلا رئال تر بشه .. درسته که عاشق زن برادرش بوده وپسرش هم پسر خودشه ..اما خداوکیلی کدوم بچه ایه که پدرش رو نشناسه ..(درراستای تجربه ی شخصی خودم که هفته ی پیش گفتم عرض میکنم ..)بالاخره یه جا باید نشون میداد که این بچه بگه تو بابای من نیستی ..باهاش غریبگی کنه ..گیرم ظاهر همون باشه ..اغوش ولمس وبوی بدن پدرش رو نمیشناسه ..؟ مورد دوم ناراحتی زن برادر مین هو هست ..خیلی خیلی خیلی زودتر توقع داشتم که این زن به خاطر قاتل بودن مین هو گریه زاری کنه ..عملا این چند وقته زنه خوش وخندان زندگیش رو زیر سایه ی یه قاتل گذرونده ..من حتی توقع داشتم چمدونش رو ببنده ودر بره .. مورد سوم بازهم الت قطاله ..عجیبه برام چرا همون چاقوی اول رو دست دادستان ندادن ..یه چاقو دیگه گیر اورده که چی بشه ..دیگه همه میدونن اثر چاقوها با هم فرق میکنه وهرکدوم یه نوع زخم به جای میذاره .. راستی مگه معاون مین هو نرفت دنبال اون بچه دزده هم بندی دادستان ..چرا نکشتش ..؟چرا خبری به مین هو نداد اما چند تا موردی که تو سریال دوست دارم ..محیط زندان وادمهای اطراف دادستان ..از هم بندی هاش چقدر خوشم میاد عاشق دکتره شده بودن اینقدر خندیدم ..یا مسخره بازی درمیارن ..یا مثلا پسره به اون یکی میگه قیافه ات شبیه سگه ..بعد این یکی پای خونواده رو میکشه وسط که یعنی بابای من سگه ..مادرم سگه .. اون اجوشی باحاله هم خیلی بانمکه ..چیزهایی که مین هو میخواست رو تو کاغذ نوشته بود گذاشته بود تو جیبش .. جی سونگ هم که گفتن نداره ..چه کرده ..یعنی به شدت با ری اکشن هاش رابطه برقرار میکنم ..به قدری که وقتی هایون رو میخواد قلبم فشرده میشه ..خدا نکنه همچین بلایی سرکسی بیاد .. خب راجع به انتهای قسمت اخر این هفته ..نویسنده رسما به داستان هیجان داد ولی عقلانی نبود ..وقتی دادستان مین هو رو از قبل تو خونه اش دیده هرچقدر هم که خیال مین هو راحته این ادم فراموشی داره بازهم چرا باید خودش شخصا تا زندان بره تا دادستان رو بکشه ماشالله هم که چقدر روابطشون قویه ..بره تو همون زندان وهمون سلول ...اینا جز این زندان زندان دیگه ای ندارن .. میگم نویسنده برای بارور کردن ایده اش ابر وباد ومه خورشید رو کنار هم جمع میکنه نگید نه .. اصلا اینکه اینقدرادم داره وکله گنده است ..خب یکی رو اجیر کنه تو غذاش دارو بریزه یا نصفه شب خفه اش کنه کاری نداره که .. هوارانگ .. واقعا عالی بود ..یعنی به این نتیجه رسیدم هوارانگ بدون عاشقانه میتونه خیلی عالی باشه ..ومن یه نفر از دیدنش لذت ببرم .. مرگ وی.. وی نازنین واقعا دردناک بود ..قسمتی هم که ملکه میفهمه سوون وو دراصل کیه ومیتونه تاج وتخت رو بگیره هم خیلی قشنگ دراومده بود ..خوشم اومد که همه دارن بسیج میشن ملکه رو از سر راه بردارن ..فکر کنم اخرش هم خودش بیفته بمیره همه رو راحت کنه ..نمیدونم انتهای داستان قراره چی بشه ..چونا واقعا به جایگاهش برسه ..یا برعکس سوون وو پادشاه بشه .. فقط چند تا مطلب .. اول اینکه اینها از خونه ی بانگ شیل دزدی کردن با اون شرایط چرا اصلا عصبانی شدن وزیر رو نشون نداد ..حواشیش رو هم نشون نداد .. دوم اینکه ای کاش از اول اصلا حرفی از اصلیت سوون وو زده نمیشد ..یعنی بیننده دراین حد میدونست که سوون وو یه ادم بی کس وکاره ..قسمت هایی که اشاره میشد که این ادم مهمه ..به نظرم اگر نبود بهتر بود ..فکرشو کنید الان با دیدن این قسمت که مرد معلول به سوون وو میگه من پدرتم وملکه میفهمه جایگاه پسرش درخطره چه شوکی به بیننده میداد ..من بودم اصلا نمیذاشتم بیننده یه ریزه هم شک کنه ..ایده ی خوبی بود که میشد از نهایت پتانسیلش استفاده کرد .. آرو هم پدرصلواتی چقدر با این دم وتشکیلات خوجل شده کاش فقط صداش اینقدر قرتاسی نبود شاهزاده ...وای خدا این دختر رو میبینم میخوام با همین دستهای خودم خفه اش کنم .. ..مثلا میخواد قوی به نظر بیاد ولی من حالم بهم میخوره میبینمش ..کاش یکم حداقل خوشگل بود ..اقا از دستم شاکی نشید ..وی اینقدری که این شاهزاده به سوون وو میاد ارو به سون وو نمیاد رئیس درونگرا .. واقع گرایانه بخوام بگم ..خیلی این دوقسمت ساده بود اصلا من رو راضی نگه نداشت ..بازی هایی که با بچه های پرورشگاه داشتن ..صحبت هاشون ..عملا یه روند فوق معمولی داره .. یا مثلا افکار رئیس ..اما عاشقانه هاش خوبه .. مثل اون قسمتی که دختره رو کول رئیس رفته بود کیفشو بیاره ..یا دوستی بین رئیس ودوستش ..اخر قسمت هشت هم که ...؟؟ به شدت منتظر قسمت بعدی هستم .. ملکه جذب .. خب سریال ملکه ی جذب رو هفته ی پیش شروع کردم ..ترکیبی از بازیگر زن سریال عاشقانه ی بی رحم وفنگ تنگ سریال رئیس ومن ..البته هردو با نقش هایی متفاوت ..ویه اقای بسیار بسیار قد بلند وخوش صورت وجذاب .. داستان بسیار کلیشه ایه ..یه جورهایی منو یاد بابا لنگ دراز میندازه ..از طرف دیگه دختر فقیر وپسر پولدار وبازهم محیط اداری وبارور شدن یه دختر جزء شیانگ ..یه کارمند جزئه که تو فروشگاه بزرگشون مثل یه اچار فرانسه کار میکنه یه بار اینجا یه بار اونجا ..ارزوش اینه که به انگلستان بره ودرس بخونه وبرای خودش کسی بشه وشدیدا هم سعی میکنه یه کارمند خوب باشه .. تو این بین یه سفر به انگلستان داره واونجا با تام اشنا میشه ..یه بچه مایه دار که معلوم نیست داره چه غلطی میکنه وهمه اش ول میگرده ..خلاصه نصف روز باهم خوش میگذرونن وازهم جدا میشن ..دختره به تایوان برمیگرده ..اما تو شب کریسمس دو تا اتفاق براش میوفته ..اول اینکه با پسر کوچیکه ی فروشگاه خودشون زی اشنا میشه وایده های خوبی بهش راجع به کارناوالی که قراره راه بیفته میده ..وبه صورت تصادفی اگهی اجاره ی خونه ی تام رو میبینه ..البته نمیدونه خونه ی تامه ودرخواست اجاره رو سند میکنه ..تام هم درخواست رو میبینه ومیگه چه دنیای کوچیکی ..قبول میکنه که دختر مستاجرش باشه .. ولی ازاونجایی که رفتن شیانگ به انگلستان به خاطر کارش منتفی میشه این دو نفربازهم درتماس باقی می مونن وتام دورادور به شیانگ کمک میکنه ..یه جورهایی مثل نامه نگاری های جودی ابوت ..اما اصلا درحد واندازه ی اون نیست از طرف دیگه زی که عاشق یه مدلینگ به خاطر عصبانیت وجدایی از دختره وبرحسب تصادف پای شیانگ به زندگیش باز میشه وبا شیانگ دوست میشه ..وتام به تایوان برمیگرده .. داستان به شدت کلیشه ای وحوصله بره ..قسمت های چهل دقیقه ای داره ..که زود تموم میشه ولی خیلی کشش میدن ..الان قسمت دهم هستم ..تا قسمت پنجم که عملا هیچ جذابیت خاصی برام نداشت تا اینکه تام رسید وکم کم روند سریال برام جالب شد ....دوستی بین تام وشیانگ رو خیلی دوست دارم ..باهم کیف میکنن ..حرف میزنن .. نقش دوم مرد هم که میخواست به دختر مدله پیشنهاد ازدواج بده با رد شدن پیشنهادش به جای دختر اصلیه به شیانگ پیشنهاد ازدواج داد مثل همیشه کیس تصادفی داریم و..کت بندازن رو دوش دختره ..اما جالبیش نقش دوم مرد ومدله هستن ..که علارغم دوست داشتن همدیگه اما هردو مغرورن مخصوصا دختر مدله نمیخواد از دنیای مدلینگ خداحافظی کنه پیشنهاد ازدواج پسره رو رد کرد .. من دفعه ی اولی که پوستر سریال رو دیدم از پسر دومیه خوشم نیومد ..مخصوصا که نمیشناختمش ..اما خیلی جذابه ..وخیلی هم به نقشش میخوره .. به هرحال تا اینجای کار نه خیلی بدم اومده که رهاش کنم نه خیلی هیجان انچنانی دارم .. *** پروژه ی بعدی من سریال تایوانی پشت لبخند تو .. به شدت منتظر این سریال میباشیم .. تعداد بازدید از این مطلب: 314
|
درباره نقد کره بهترین سریال های کره ای
آرشیو مطالب مطالب پر بازدید |